همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

من خوبه خوبم...

میون درگیریایی که توی شهر به وجود اومده شاد و خرم با آبجی جان اینور و اونور میرفتیم!(بسی سرخوش!!!!)

میدون انقلاب واقعا ترسناک شده بود...یگان ویژه ها میخندیدن...انگار بهشون سپردن با این کارشون بگن ما خیلی قوییم!!!!

ماشیناشونم که واقعا ترسناکه! :/

ایستگاه تئاتر شهرو بسته بودن! :دی

تلگرام و اینستا هم که فیلتر شدن به سلامتی!

خب معلومه زور کسی بهشون نمیرسه!

این دفعه هم فریادا بی صدا میمونه...

.

.

به پیشنهاد برادر بهزاد خودمو مشغول ژوژمانا کردم...فکر کنم ایده ی خوبیه! :)

به چند ماه اخیر خودم که فکر میکنم خیلی برام عجیب و مهیجه...دیروز پستای تیر ماه امسالمو که اینجا نوشته بودم، خوندم...همش برنامه ریزی و سخت گیریای بیخود بود!!!

و اما الان...الانو واقعا دوست دارم!!! با وجود خیلی چیزا که اشتباهی براشون غصه میخوردم...اشتباها گاهی شیرینن!

اگه من قدیمم بود، میگفت الان که اول ساله، دوشنبه هم هست، بهتره یه شروع جدید داشته باشم پس این کارا رو بکنم و اون کارا رو نکنم!(خودم میدونم دوشنبه اول هفته ی اوناست! :دی)

به قول سارا من روزمرگیای الانمو دوست دارم...همین روزایی که تکرار میشن و آرامش توشونه!

آرامش...خونواده...تفریح...سلامتی!

دیگه در حال انفجار نیستم...! :)

نظرات 7 + ارسال نظر
بهزاد دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:40

جفت داداشام قبلا یگان ویژه بودن
یگان ویژه فقط میتونه رعب و وحشت بین تظاهرات کننده ها ایجاد کنه تا اینکه ترسوها فرار کردن بعدا وارد عمل میشن:|
---------
فتبارک ا... احسنتم بسلامتی دغدغه های فکری ت فروکش کردن

واقعا ترس دارن!!!!!
فکر میکردم فقط یه داداش داری! :)
.
.
آره ولی الان که ژوژمانا تموم شدن دوباره یکمی افکارای محترم میان سراغم ولی من قوی تر شدم! :)

? دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:43

پیام خصوصی:
به نظر می رسه با حالاتی که در نوشته هایت هست نیازمند مشاوره با روانشناس هستی.

متشکرم!

فاعزع سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1396 ساعت 08:46 http://maghzemayob.blogfa.com

اصلا درستش همینه ها *-*
"زغوغای جهان فارغ "

دقیقا!!!!!! :))))

banooye bahar پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1396 ساعت 14:53 http://khaterateman95.blogsky.com

پستت تهش خوب تموم شد:))بازم این آشفتگیا بد نشد آخه چقدر دیگه مردمو میخوان بذارن تو فشار؟

ما فقط الان احتیاج به یه خبر خوب داریم یه دلخوشکنک دلم یه عیدی خوب میخواد از خدا که با دل خوش سال نو رو شروع کنیم:)
برا من هیچی قد یه کار استخدامی نمیتونه خوشحال کننده باشه:))تو چی؟

آره دیگه روشون داشت زیادی از حد زیاد میشد!!!
دقیقا منم همش منتظر خبر خوبم...
من؟!
نمیدونم...نمیدونم خبر خوب میتونه برام چی باشه!
ایشالا که حتما استخدام میشی عزیزم! :))))
تو لایق بهترینایی!

بهزاد پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1396 ساعت 23:26


نه سه تا داداشیم

خدا حفظتون کنه! :))

شین شین دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1396 ساعت 01:39 http://the-liife.blogsky.com/

بسی تبریک !
به این همه آرامش و خرسند حالی !
آخه تو این شلوغیا انقلاب ؟
یگان ویژه کلا دوست :)
ژوژمان خوبه :)
من ژوژمان هایتان را ز دوره ی دبیرستان تا به امروز عاشقم !
اصن میومدم کاراتونو می دیدم دلم قنج میرفت ...^_^
.
.
.
راستی ! با توجه به حالتی که در نوشته هایم هست فکر کنم دومین نظری که به شکل پیام خصوصی برات گذاشتن
به زودی برای منم بذارن :دی
شاید یه شب تو خواب بیان ببرنم اصن !
از این لباس سفیدآ که آستیناشون به درد مجید دلبندم میخوره تنم کنن :دی

این آرامشو واقعا باید با چنگ و دندون حفظ کرد!!! :)))
یادمه همیشه علاقه داشتی...همیشه به نظرم به خاطر شناختی که از روحیاتت دارم، باید با هم، هم رشته میبودیم! :)
.
.
مشکل ما اینه که به هرچیزی بیش از حد فکر میکنیم و تجزیه و تحلیلش میکنیم!

شین شین جمعه 29 دی‌ماه سال 1396 ساعت 03:40 http://the-liife.blogsky.com/

منم همیشه با شناختی که از روحیات خودم دارم همین نظرو داشتم !
ولی خودم نفهمیدم چی شد !
یهو دیدم سال دوم هنرستانم و دارم مبنای دو رو میبرم به ده !
مبنای دهُ میبرم به شونزده -_-
الانم که دیگه کار بالا گرفته :/
از مبنا و مبانی رد کرده :/ :)
حتی تا جلسه ی اولِ کلاسای تابستونی سالِ دومم !
قرار بود هم رشته باشیم !
ولی یهویی !
رفتم که رفتم !
خیلی وقتا دلم خواست برگردم !
ولی همه چی خیلی تند تر از اونی پیش رفت که من بتونم از خودم مطمئن بشم !
شایدم من خیلی کند بودم...
به هر حال...!
گرافیکی نشدم !
ولی یه کامپیوتریِ طرفدار و علاقمند به گرافیک شدم -_-
اینم خوبه...
هر چند گاهی غصم میگیره ^_^

یادمه روزای اول کلاسای تابستونی اسمت توی لیست کلاس ما بود!!!!
خودت یهو رشتتو عوض کردی؟!
واقعا حیف شد...هرچند از مرضیه شنیده بودم یه کارایی میکنی!!!!
باید یه بار عکس تصویرسازیاتو بهم نشون بدی! :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد