آبجی جان اومد حال و هوامو عوض کنه، یه فیلم از بازیگر مورد علاقم دانلود کرد!
بازیگره توی فیلم سرطان گرفت، مرد...داداششم ورزشکار بود، میخواست بره برای المپیک ولی کور شد و به جاش رفت برای پارالمپیک! :/
خلاصه که خدا رو شکر یکی دو شب بعد بحران، دیدیمش وگرنه همون شب با این فیلم نابود میشدم!!!!! :دی
.
.
راستی راستی ترم جدیدم شروع شد...واقعا دیگه پام نمیکشه برم!
خدا رحم کنه...چجوری میخوام تا مقاطع بالاتر ادامه بدم؟! :|
my annoying brother
:(((((
عذاب اور بود واقعا !!!
صحنه ى اخرشم که :/
من که وقتى دیدمش جیگرم کباب شد کلا !!!
چه حال و هوایى ام عوض کرده ابجیت ازت :////
به اسم فیلم نمیومد اینقدر داغون باشه!!!!! :دی
خیلی غمناک بود! :(
منکه اهل فیلم نبودم و نیستم که بخوام بازیگر مورد علاقه داشته باشم:))
اره والا دانشگاهی که مختلط نیست ادم حس رفتن نداره
در کل من هر چیزی که از واقعیت دورم کنه رو دوست دارم!(همینه دیگه...انقدر توی خیالات موندم که الان اوضاعم اینه!!!!)
خخخخخ آره والا...به نظرم به جای دانشکده شریعتی باید بهش بگن ماده کده شریعتی! :دی
البته نصف اینکه ازش خوشم نمیاد به خاطر اینه که به پاتوقام نزدیک نیست! :(
ولی انصافا ناهاراش خوشمزس!!! :))
آخرش خوب تموم شده
جدی؟!
خیلی بدبختی داشتا!!!!!! :/