همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

"نظم"

نظم برگشت...

نه اون نظمی که قدیما داشتمش و بیشتر شبیه وسواس بود!

یه نظمی که نمیتونم توضیحش بدم...ینی مثلا الان کل زندگیم روی هواست ولی مرتب شده!

یا مثلا کلی کار اشتباه دارم انجام میدم ولی زندگیم مرتبه...


اینو فهمیدم که تا حرف نزنم آدما نمیتونن بفهمن چمه...نمیتونن بفهمن باید چه رفتاری در مقابلم داشته باشن...

خلاصه که همچنان دارم "من" رو  چکش کاری میکنم تا یه آدم نسبتا متعادل ازش دربیاد...یه آدم معمولی بدون هیچ ویژگی شگفت انگیزی! :)

الان زمونه ایه که معمولی بودن به اندازه ی کافی شگفت انگیزه...


این چند وقت چه بارونای جذابی میاد!!! ^__^

نظرات 4 + ارسال نظر
فائزه یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 12:40 http://maghzemayob.blogfa.com

اینکه خودت بتونی نظمو بر قرار کنی خییلی خفنه من همیشه تو زندگیم یه ناظم بوده -_-

آره واقعنم کار سختیه!!!
البته منم یه ناظم دارما....آبجیم اگه نبود زندگی من احتمالا روی هوا بود و میموند!!!:)))

آسوکا یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 13:36 http://asooka.blog.ir/

البته خیلی وضعیت پیچیه دای به نظر میاد :دی
اما نظم همه جورَش خوبه :)

خیلی خیلی پیچیده! :دی

شین شین یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 16:05 http://the-liife.blogsky.com/

چه خوب :)
اولا که خداروشکر که نظم برگشت :)))
برگشتنِ نظمُ بهت تبریک میگم :)))))
امیدوارم زندگیت همیشه
پر از نظمای غیرقابل توضیح باشه :)
از همونایی که حتی وقتی همه چی روی هواست
آدمُ آروم نگه میدارن و مثل یه برچسب اطمینان
تو اوج شلوغیا ، خیال آدمُ راحت میکنن از همه چی :)

درسته ! واقعا حرف زدن مهمه !
آدما
نمیتونن ذهنِ ما رو بخونن !
حتی گاهی وقتا
برعکس چیزی رو که تو ذهن ماست میخونن و
هر طوری دلشون بخواد تفسیر میکنن و...
پس حرف زدن بهترین کاره !
خیلی وقتا اصلا حرف زدن از سوء تفاهما
جلوگیری میکنه ... :)

خیلی خوبههههههه :)
اگه همه ی آدما
مثل مریمی
به جای قضاوت و سرزنش و مقایسه ی دیگران
خودشونو "چکش کاری می کردن"
الان دنیا یه جور دیگه ای بود !
یه جور خیلی خوووب تر :)

معمولیِ تو !
شگفت انگیزه !
بخاطر اینکه تو منحصر به فردی !
نسخه ی معمولیِ مریم
دقیقا همونیه که دیگه مثلش پیدا نمیشه
پس همینکه خودت باشی کافیه !

واقعا :)))
اتفاقا امروز که از دانشگاه بر می گشتم
با خودم گفتم کاش بارون بیاد ^_^
بارووون
از اون چیزای شگفت انگیزه معجزه آساست !
که میشوره میبره !
هم آلودگی ها رو
هم غصه ها رو
خلاصه هر چیز بدی که بگی...
من اصلا به اینکه میگن
بارون واسه بعضیا غم انگیزه اعتقاد ندارم !
حتی گریه کردن زیر بارون
وقتی خیلی غصه داری
دلتُ سبک میکنه !
پس غم انگیز نیست...
غم زُداست... :)
قدم زدن زیر بارونم که فوق العادست :)
چه تنهایی
چه دونفره
چه سه نفره و بیشتر !
^_^

واقعا خدا رو شکر و امیدوارم نظم موندگاری باشه...
مررررررسی شقایق جانم! ♡__♡

خجالتم نده...الان رو ابرام!
(ایموجی اون میمونه که دستاش جلوی چشماشه!)

آره بارون واقع قشنگه...پر از حس و حاله...اصن انگار طبیعت داره با آدم حرف میزنه! ^__^

بهزاد یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 18:30

خداروشکر ایشالا دائمی باشه
اینجا دو روزه پش سرهم میباره

ایشالا ایشالا! :))))
اینجا هم نسبتا خوبه! ^__^

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد