همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

خدا

دیروز خدا باهام حرف زد...

فکر کنم اون شخص تاثیرگزار که منتظر بودم بیاد یه چیزی بگه و بره "خدا" بود...

مثل نور از بین درختا اومد...و من همه چیو فهمیدم...

دلم میخواست داد بزنم بگم خدا خیلی بزرگی! :)))

حس بی نظیری بود...

دیوونه نشدما...! ¤__¤

نظرات 5 + ارسال نظر
بهزاد دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 00:41

بابا قندت افتاده

نه یه چیز دیگه بود ولی نمیگم! :دی
در هر حال خیلی خوب بود!

بهزاد دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:54

یه چیز دیگه ولی نمیگی
خود خودش و دیدی!؟!!! یا استعاره بود؟!

استعاره بود...خود خدا رو که نمیتونم ببینم! :دی
منظورم اون حس و حال عرفانی بود! :)))

شین شین دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 23:18 http://the-liife.blogsky.com/

خوش بحااااااااالت !
منم مدتیه شدیدا محتاجم به این اتفاق !
البته من زیاد با خدا حرف میزنم ...
ولی اون زیاد جواب نمیده !
شایدم من وقتِ جواب دادن بهش نمیدم !
احتمالا منتظره من همه ی حرفامو
از سیر تا پیاز
که خیلیم زیاد شدن !
بهش بگم
که کار هر دومون راحت تر بشه
هم من خالی بشم !
هم اون یهویی جواب بده :)

منم خیلی وقت بود که مننظر بودم جواب بده تا بالاخره موقعیتی شد که جوابمو داد! :)
ولی مطمئن باش جواب میده...! ^__^

فرید شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 00:13 http://gapogoft.blog.ir

نوشته های شما رو از طریق RSS پیگیری میکنم...



منتظر نوشته های بعدی شما هستم

سعی میکنم برای نوشته هایتان، دیدگاه بنویسم.

چه عالییییی! :))))
خوشحال میشم نظراتتونو بخونم!
راستی اسمتونو خیلی دوست دارم! :)

فرید شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:27 http://gapogoft.blog.ir

باعث خوش حالیه...
ممنون

:)))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد