همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

هنرمند!

حال که شکسته‌ام میون انگشت‌های اشاره به طرف خودم،

مدادم رو دست میگیرم، میگریم، فردی نعره کشان اما خاموش که تنها از چشمانش مردگی میغلتد و صورتش رو نمناک میکند، به تصویر میکشم

تنها، سرگردان، خسته، گرسنه!

این چهره هنرمندیست که چیزی درونش مرده...

آفرینش؟ عشق؟ آرامش؟ ولع؟

نمیدانم چه چیزی مرده؟

اما دلش هیچ چیز نمی‌خواهد جز نفس کشیدن و غرق شدن در خاک!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد