همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

ترس از...

میدونید ترس از معلم و درس یعنی چی؟

یعنی اینکه یه روز صبح از خواب بیدار بشی ببینی یه تب خال گنده زدی!

حالا چرا گفتم ترس از معلم و درس؟

چونکه خواب دیدم معلم ادبیاتم یعنی (لولو)داره از امتحان ترمم یعنی (هیولا)نمره کم میکنه

واین اتفاق بسیار ترسناک جمعه صبح که از خواب بیدار شدم رخ داده بود

خدایا...خداوندا...نسل معلم و درس روریشه کن بفرما

الهی امین!

راستی دوستای گلم شب یلدا یعنی بزرگ ترین شب سال رو به همتون تبریک میگم البته پیشاپیش!

قضاوت الکی

یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود ، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکویت نیز خرید.
او بر روی یک صندلی دسته دار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.
در کنار او یک بسته بیسکویت بود و در کنارش مردی نشسته بود و داشت روزنامه می خواند.
وقتی که او نخستین بیسکویت را به دهان گذاشت ، متوجه شد که مرد هم یک بیسکویت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم ، شاید اشتباه کرده باشد.»
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکویت برمی داشت ، آن مرد هم همین کار را می کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی خواست واکنش نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوییت باقی مانده بود ، پیش خود فکر کرد:
«حالا ببینم این مرد بی ادب چه کار خواهد کرد؟»
مرد آخرین بیسکویت را نصف کرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پررویی می خواست!
او حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست ، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست ، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساکش قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکویتش آنجاست ، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!!
از خودش
بدش آمد . . .
یادش رفته بود که بیسکویتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.
آن مرد بیسکویتهایش را با او تقسیم کرده بود ، بدون آنکه عصبانی و برآشفته شده باشد

حل مسئله به دو روش آمریکایی و روسی:

هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان را فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضا بدون جاذبه کار نمی کنند. (جوهر خودکار به سمت پائین جریان نمی یابد و روی سطح کاهنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان را فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضا بدون جاذبه کار نمی کنند. (جوهر خودکار به سمت پائین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.) برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند. تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید. ۱۲ میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت. زیر آب کار میکرد، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و از دمای زیر صفر تا ۳۰۰ درجه سانتیگراد کار میکرد.
روسها راه حل ساده تری داشتند:
آنها از مداد استفاده کردند!
این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل مسئله است. تمرکز روی مشکل یا تمرکز روی راه حل.

تاشقایق هست...

سلاممممممممممممممممممم دوستای گلم

می دونین امروز چه روزیه؟

امروز 18اذره که هر سال تو این روز ساعت 7:5شب ابجی شقی من (ابجی بزرگم)به دنیا میاد

پس بیاید براش یه تولد تولد بخونیم تا بچه دلش شاد شه

ولی خدا وکیلی خیلی دوستش دارما اما بهش نگید مغرور می شه ها

همین دیگه تا شقایق هست زندگی باید کرد

لغت معنی مکالمات جوانان

اوزگل=زشت وبی قواره

دودره کردن=کسی را گول زدن ودر رفتن

افه اومدن=ژست گرفتن

مادرش گیره=مادرش سخت گیره

یارو رله است=برعکس گیر دادن-یارو ریلکسه

خرمایه=پولدار

تریپ لاو=خیلی عاشقانه

یارو فنچه=یارو بچه است

یارو جواده=یارو احساس خوش تیپی می کنه

جواد مخفی=به پژو R.Dباموتور پیکان گفته می شه

دوو منگول=به اتومبیل دووماتیز گفته می شود