همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

کشتی‌های غرق شده

شبیه دریایی شدم که گورستان کشتی‌های به سنگ خوردست!

درگیر روزمرگی

بی انگیزه نسبت به برنامه‌م

بدون coach مانده

ترسیده از آینده

متنفر از تکنولوژی

نگران شرایط حاکم به لطف جبر جغرافیایی

دل‌چرکین نسبت به همه ی روابط

تنها و ناامید

اوضاع چاکراهام بدجوری بهم ریخته‌ست :)))

24 سالگی

چه حسی داری؟

هیچ!

در هم

خب خب من به داشتن یک شخص به عنوان coach  خیلی نیاز دارم در این برهه از زندگیم

متاسفانه نزدیک دو ماهه که اون روند سازنده با توحید به خاطر مخالفت شرکت، متوقف شده و مسیر رو تنهایی میرم

و این تنهایی گاهی فشار رو زیاد میکنه و ناامیدی منو فرا میگیره

ذهنم خیلی در هم و شلوغ میشه!

و اما این افسردگی دوران تولد، پا گذاشته روی خرخره‌ام

به لطف شرایط انگیزه‌م اومده پایین و خیلی احساس خستگی میکنم

شرایط کارم توی این مدت بهم ریخته شد و تازه داره تا حدودی درست میشه و سامون میگیره

با بابا هم تو زاویه بودم به خاطر خودخواهیاش و الان تازه داره یکمی همه چی آروم میشه...البته که خودخواهی بابا سرجاشه و فقط من دارم تلاش می‌کنم که نادیده بگیرم!

و اما در مورد برنامه‌ی سنگینی که واسه خودم چیدم و دارم زیر بارش زایمان میکنم، اگر توحید بود، میشد که یه مقداری اوضاع رو درست کرد

الان حقیقتا احساس معلق بودن دارم!

کلاس زبان رو باید یه تغییری توش پیش بیارم و همچنین تمرینات سازنده‌تر برای یادگیری سریع‌ترش!

و اما این دوره طراحی که زورکی انجامش میدم، واقعا خسته‌م میکنه :)

در کل نزدیک یک ماه ‌و نیم رو به این منوال دارم و شاید شاید بعدش یه مقداری بهتر بشه...!

طبیعتا زمانی که آموزش فتوشاپ، آموزش طراحی، مطالعه کتابای مورد نظر و شنا تیک بخورن، خیلی ذهنم آرومتر میشه

اونموقع میرم سروقت افترافکتس و کلاس آواز و همچنان زبان هم سرجاشه

برنامه ی بعدی میتونه جذابتر باشه :)))

امیدوارم...

اگه این مملکت کوفتی امان بده و اتفاقای خوبی بیفته، شاید ما هم طعم واقعی امیدواری رو بچشیم!

خلاصه که الان دارم اینارو مینویسم بلکه کمک کنه به خلوت‌تر شدن ذهنم

گل گاو زبون

اون روحمو شفا میده :)))

وقت گذروندن باهاش درست مثل نوشیدن گل گاو زبون میمونه

همچنان کِدِر

خاصیت عجیب و غریب اردیبهشت :)))

حتی نمیتونم چیزی از گند بودن احساسم در این لحظات بگم

خیلی خیلی غیر قابل توصیف!

کِدِر

از لحظات افت انرژی و احساس پوچی!

خاصیت ناسازگاری بهار با من!

البته نمیتونم منکر بشم که این بهار از چند بهار قبلی خیلیییی بهتره

اما خب به هر حال یه وقتایی واقعا انرژیم بدجوری تحلیل میره، درست مثل همین لحظه :)))