غرغرهای من!!!!!!

سلام دوستای گلم

اعصابم یکم خورده

آخه نمیدونید که چی شده...

مدرسه بچه هایی که میرن نماز جماعتو میخواد ببره اردو حالا کجا؟!

میخواستن ببرن رزمایش به مناسبت دفاع مقدس رو ببینیم!!!!!!!(آخه اردو از این بهتر نبود)

ولی بازم بد نبود از درس بهتر بود

حالا من مامانم دستشو به خاطر چسبندگی اعصاب عمل کرده و بابامم خجالت میکشه بیاد رضایت بده

مامانمو راضی کردم امروز بیاد اومده مدرسه

بعد ناظممون میگه ظرفیت پرشده میگم مگه اسمم توی لیست نیست

میگه آره ولی دیگه بجات جایگزین کردیم(با خودم گفتم آخه بچه هایی که نمیان نمازو جایگزین کردید)

دیگه مجبور شدم نرم چندتا از دوستامم به خاطر من نمیرن

ولی من همه ی اینا رو تقصیر بابام میدونم چون دلیلش منطقی نبود

بازم دم آبجیم گرم که گفت من بیام ولی اونم نمیشد

حتی خاله ام هم اومد

ولی خداروشکر فردا هنر داریم وکلی میخوایم بخندیم

ولی ریاضی و علوم هم داریم

اصلا دیگه اعصابم خورد نیست چون حرفامو زدمو خودمو خالی کردم

خیلی خیلی دوستون دارم

بای بای