همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

بزرگ (سنگدل) شدن

سه-چار روزه عوض شدم...

کنار اومدم...با خیلی چیزا...

دیگه نمیخوام زور بزنم...ینی اگه بخوامم نمیتونم! انگار که یه چیزی جلومو میگیره! :))

نشونه هایی از عاقل شدن...شایدم سنگدل شدن(؟)

حتی نسبت به خودم...

مثلا اینکه بخوان ببیننم و من فقط بگم اگه تونستی بیا فلان جا، من با دوستامم!

البته که کار درست همینه ولی خب من هیچوقت اینطوری نبودم!

اصراری ندارم که کسی بخواد کنارم بمونه، باهام خوب رفتار کنه، در موردم خوب فکر کنه و...

دیگه هیچی...

الان منم و آدمایی که بهشون تعلق خاطر ندارم! :)

فقط برای وقت گذرونی باهاشون معاشرت میکنم...

نمیدونم حالم خوبه یا نه؟!

ولی عجیب حس میکنم الان اون یه جفت نعمتو دارم! -___-

نظرات 2 + ارسال نظر
بهزاد چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 22:18

مبارکه بیا چندتا پلنگ تور کنیم پسرم

دادا پلنگا که به ما نگا نمیکنن!!! :/
بیا از ساده هاش شروع کنیم!

فاطمه پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 23:17 http://life-me.blogsky.com/

اون سنگدل شدن نیست، بزرگ شدنه.... تبریک میگم ^_^

نمیدونی چه کارای احمقانه ای کردم و الان برمیگردم عقب و باورم نمیشه اینجور شدم... دنیا آدم دلرحم برنمیداره... به جز خانواده و چند تا رفیق خوب با بقیه باید عین سنگ، قاطع و بدون صمیمیت بود...
این تنها راه پیشرفت هست...

منم با اینکه هنوز اونقدی بزرگ نشدم ولی وقتی حتی به یه سال قبل خودم نگاه میکنم خندم میگیره!
ولی خب گاهی وقتا حسرتم میخورم...همش میگم چی بودم چی شدم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد