همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

برای بابا لنگ دراز عزیزم

سلام بابا لنگ دراز عزیز

میدونی من اول بدون شناخت عاشقت شدم و بعدش برام به بابا لنگ دراز تبدیل شدی!

خواستم بدونی هنوزم وقتی میبینمت با ذوق از تو برای اطرافیانم میگم!

گاهی با خودم میگم کدوممون توی تاریخ اشتباهی پا به این گودال سیاهِ آمد و شدای مسخره گذاشتیم؟!

شایدم تاریخ اشتباهی در کار نیست و این رابطه ی ماست که معلوم نیست اسمش چیه و اشتباست؟!

در هر حال من تا جایی که یادم بمونه، ازت به عنوان تنها عشقِ کودکانه و کاملا تصادفیم یاد میکنم که بیشترین حسن نیت رو نسبت بهم داشتی!

و برات آرزوهای خوب دارم...آخه امشب بهم گفتی جوونی کنم و نذارم مثل خودت حسرت های زیادی برای این دورانم بذارم!

میدونی هیچوقت ازت نپرسیدم که دقیقا توی زندگیت چه خبر بوده ولی میتونم طبق شواهد سناریو هایی رو توی ذهنم بیارم که بااینکه علاقه ای ندارم حقیقت داشته باشن، اما به نظرم درستن..

درسته که کم سن و سالم اما خیلی خوب یاد گرفتم که نذارم یه سری از حقایق قلبمو به درد بیارن...شایدم با همین سن کم، انقد نتونستم مراقب قلبم باشم که از درد و ضربه های زیاد، سر شده و دیگه درد رو حس نمیکنه!

اینارو ولش کن...

خوشحالم که با وجود حال کدر و ذهن منفی بافم، تو هنوز میتونی ته مونده های روشنایی درونم رو ببینی و به خاطر اونا، منو دوست داشتنی خطاب کنی...

میدونی که تا چند وقت آرزوم بود که توی نظرت چنین دختری باشم...؟!

خوشحالم که بالاخره منو دیدی!

و ببخشید که امشب برات یه آهنگ از زدبازی فرستادم...خودت گفتی!!!

دوستدار تو جودی آبوتِ مو کوتاه که انگار هم قصد ندارن بلند شن!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد