همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

چرا آخه...؟!

گور بابای همه ی شعار دادنام و جوگیریام...

جوجه شاعرِ احمقم!

چرا از یادم نمیری...؟!

چرا گاهی انقد ساده از بدیات میگذرم و یاد خوبیای ناچیزت میفتم...؟!

خوبیایی که حتی اونا هم از نظر همه بَدن...

کاش بیست و هشت اسفند سال نود و شیش که ازم پرسیدی کسی توی زندگیمه، میگفتم آره...

شایدم نه...شاید حیف میشد که این خاطراتمونم نخوان باشن؟!

کاش میفتادم توی جوب طویل زندگی و آب منو با خودش میبرد...

نظرات 2 + ارسال نظر
Saber جمعه 3 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 02:06 https://khiyalnak.blogsky.com

جوجه شاعر احمق هم لقب بدی نیستا؛ آدم با خوندش یاد کارتونای بچگی می افته!

دقیقا شبیه کاراکترای مضحکِ کارتونای بچگی بود!!! :))

حمیدرضا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 19:15 https://parsiauto.blogspot.com/2019/10/baic-sabrina-test-drive.html

سلام

انقدر سخت نگیرید به خودتون

شما نباید جلوی کسی که اذیتتون کرده و به عشق تون نارو زده کم بیارید. یعنی نباید نشون بدید که ناراحتیتد.

سرش رو ببرید. با سیاست البته.

تو مخی برید براش

سلام علیکم
دقیقا...یه سالیه که کارم شده همین...بریدنِ سر با پنبه! :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد