همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

مریم خسته هستِ

شدیدا احساس خستگی میکنم...

از همه چی!!

شدیدا علاقمندم که همه چی تموم شه! :)))

انگار همه چیز احساسشونو از دست دادن و تنها به بار سنگینی تبدیل شدن!

انقد سنگین که خموده شدم!!!

و فقط میخوام از دستشون خلاص شم...

هیچی نباشه...سفیدی محض!

همه چیز بزرگ و ترسناک به نظرم میان!

انگار، راهت چپ یا راست، هر دو ور غلطه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد