این روزا به هرجا نگاه میکنم، فقط یه چیز میبینم!
عدالت! عدالت؟ عدالت.
عدالت:
"اگه جای مهر روی پیشونی و حجاب برتر داشتی که هیچی...اما اگر نداشتی، خفه شو و بمیر"
آره بمیر...تو یه آشغالی که کلمه ی "زندگی" از سرت زیاده! آشغال!
من از هتل اسپیناس با زره ی مشکی رنگ به تنم میام بیرون و سوار ماشین آخرین مدل حاج آقا میشم، تو پیاده از وسط بلوار کشاورز زل بزن بهم و افسوس آدمای روی نیمکت بلوار با کیسه های کره توی دستشون رو بخور!
من هوای هتل با بوی غذای عیونی رو نفس میکشم و تو بوی بنگ با زیرصدای سرفه!
من از خدای بخشنده و مهربانم میخوام که زمین از توی آشغال پاک بشه، تو خداتو شکر کن که هنوز کرونا نگرفتی!
مخلص کلام! من زندگی میکنم، تو بمیر...
منقرض شو لکه ی ننگ...اینجا برات زیاده :)
به قول محمود : عَدالت !!! فاااااااک ... !!!
:)))