همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

کیه؟! کیه؟! منم تُهی!

چی بگم از این روزایی که انقد قیمه ها ریختن توی ماستا...؟!

(نمیشد ماستا بریزن توی قیمه ها؟!)

از دیر پاک کردنِ پیشی احمقتر بگم یا دیر بازگشتنِ جوجه شاعر احمق؟!

(امان ازین زود دیر شدن ها)

از فشار روزای آخر دانشگاه بگم یا تابستون لعنتی و کرونای لعنتی تر؟!

(بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم)

ازین حجم اشباع شدگی از تباهی بگم یا این حجم از تهی بودن ذهن و قلب؟!

(جانم تناقضِ حال بهم زن)

اینا، روزایِ جوانیِ من هستن که شبیه  نوار کاستیه که جویده شده!

دنیا، من حس میکنم جفت دستات پوچه و باس کف بزنی ولی حالا محض احتیاط، یه خالی بازی کن! :/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد