همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

باور

امروز برای اولین بار توی عمرم، از خودم دفاع کردم!

تجربه ی به یاد موندنی ای بود...من خودم و تواناییم رو باور کردم.

بالاخره خودمو دیدم!

میتونم بگم ۹۰٪ حرفای گفتنی ای که توی سرم بودن و حق داشتم بگمشون رو گفتم...و برای اولین بار، بعد از پشت سر گذاشتنِ یک سری حاشیه ی شخمی، خودمو سرزنش نکردم که چرا حرف نزدم؟!

از دستِ این سالِ نود و نهِ پر از چالش! :)

پر از تموم شدن و در نهایت نوعی شروع شدن...

چقدر احساس سبکی میکنم ازینکه پای تصمیمم وایسادم و از وستادژ بیرون اومدم! ^__^

نظرات 1 + ارسال نظر
. یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 14:07

امیدوارم طوری زندگی کنی که سالها بعد ، وقتی نگاهت به این پست افتاد خوشحال باشی بابت تصمیمی که گرفتی

مچکررررم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد