همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

قیامتِ خاطرات

چند وقت یه بار، قیامت رخ میده! قیامتِ خاطرات!

خاطرات، جلوی چشمات، قیام میکنن...

قلبت رو توی دستشون میگیرن و شروع میکنن به مچاله کردن!

قلبِ زخم و زیلی! تا میشه، چروک میشه، ضعیف میشه....

نمیدونم بارِ چندمه؟!

اما

دوباره حسِ بی کسی، منو احاطه کرده...ضعف! وسواس! رنج!

دوباره رفتم زیر سرم!(برای بار دوم، حال روحیِ بد، زد به جسمم!)

خیلی خسته ام!

این زندگیِ مورد علاقم نیس! هیچ چیز و هیچ کس خوشحالم نمیکنه....

و دیگه اهمیتی هم نمیدم که باعث ناامیدیِ اطرافیانم بشم!

من! همین عنی ام که هستم :/

نظرات 2 + ارسال نظر
ایمان دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 00:21

چرا ا ا ا ا ؟

هنوز خیلی کوچولوام :)))

بانوی بهار دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:23 http://khaterateman95.blogfa.com

وضعیت جسمانیت از عوارض کرونا هم میتونه باشه که با حال روحیت با هم دیگه دارن تو رو به فاک میدن:|
من هیچ حرفی نمیتونم بگم جز اینکه خیلی هم حق داریم حالمون بد باشه تامام

واقعا خیلی حق داریم بهاری! :(((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد