چند وقت یه بار، قیامت رخ میده! قیامتِ خاطرات!
خاطرات، جلوی چشمات، قیام میکنن...
قلبت رو توی دستشون میگیرن و شروع میکنن به مچاله کردن!
قلبِ زخم و زیلی! تا میشه، چروک میشه، ضعیف میشه....
نمیدونم بارِ چندمه؟!
اما
دوباره حسِ بی کسی، منو احاطه کرده...ضعف! وسواس! رنج!
دوباره رفتم زیر سرم!(برای بار دوم، حال روحیِ بد، زد به جسمم!)
خیلی خسته ام!
این زندگیِ مورد علاقم نیس! هیچ چیز و هیچ کس خوشحالم نمیکنه....
و دیگه اهمیتی هم نمیدم که باعث ناامیدیِ اطرافیانم بشم!
من! همین عنی ام که هستم :/
چرا ا ا ا ا ؟
هنوز خیلی کوچولوام :)))
وضعیت جسمانیت از عوارض کرونا هم میتونه باشه که با حال روحیت با هم دیگه دارن تو رو به فاک میدن:|
من هیچ حرفی نمیتونم بگم جز اینکه خیلی هم حق داریم حالمون بد باشه تامام
واقعا خیلی حق داریم بهاری! :(((