اما من نمیخوام نارین قصه ها باشم که پای جین یانگ ماجرا وایمیسه...
من دوست دارم جونگیون باشم!
جونگیونی که فرید میاد پیداش میکنه :)))
روی پشت بوم، در حالی که سیگار نارگیلی میکشه و غرق درون خودشه...
پاییز دیگری تموم شد...!