همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

جمع بندی ۱۴۰۰

خب خب فرصت نشد آخرین پست سال(همچنین قرن) رو قبل از تحویل سال بذارم!

سالی که گذشت، احتمالا بدترین سال ممکن تا اینجای زندگیم بود!

میگم "احتمالا" چون که آدمیزاد، سختی رو فراموش میکنه و الان سختیای سالای پیش رو خیلی خوب و با اون احساسات ثانویه به خاطر ندارم

خبر خوب اینه که احتمالا دردهای سال ۱۴۰۰ هم مثه سال های گذشته، کهنه میشن و فقط خاطرات خوبش پس ذهنم باقی میمونن(که ناگفته نماند که همین خاطرات خوب هم به نوعی دهن سرویس میکنن با حسرتی که تو دل آدم زنده میکنن!)

میدونم که در مجموع مشکل من هستم که همیشه دارم با گذشته زندگی میکنم و ریدم توی حال!

به هر حال توی این سال سخت، یاد گرفتم که مهربون بودن خیلی خوبه اما در وهله ی اول باید در حق خودم مهربون باشم...مهربونی برای دیگران مثل کوبیدن آب توی هاون میمونه :)))

یاد گرفتم که هیچ جایی نباید تحمل کنم...لحظات من هیچوقت تکرار نمیشن و نباید با تحمل شرایطی که میتونم ازش فاصله بگیرم، خرابش کنم!

خب دیگه قطعا چیزای بیشتر ازینا یاد گرفتم ولی الان میخوام برم شبکه منوتو رو نگاه کنم، گوگوش داره زنده میخونه! :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد