همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

اولین پست قرن

در مرحله ای از زندگیم هستم که نیازمند یک منجی ام!

زندگیم از دست خودم دررفته

دوست داشتم قرن رو زیباتر شروع کنم اما خب حالم خوب نیست

یه منجی بیاد

 یه کتابی معرفی کنه،

یه حرف خوب بزنه،

به حرفام گوش بده،

یه نوری به این قلب بده بلکه دوباره زنده بشه...

نظرات 4 + ارسال نظر
رهگذر چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 22:25

تنها کسی که می‌تونه آدم رو نجات بده خودشه.من منجی نیستم ولی یه کتاب خوب که خوندم رو بهت معرفی می‌کنم.اسمش از حال بد به حال خوبه.یه کم طولانیه ولی اگه تمرینها رو انجام بدی قطعا موثر میشه.سعی کن بولت ژورنال بنویسی و هدف هرروزت شادتر از دیروز بودن باشه

الان دارم قدرت سکوت رو میخونم
حتما این کتابی که گفتی رو بعدش شروع میکنم

مثل تو شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 16:18

منم مثل تو دلم منجی میخواد ولی نیست، حالا یا خودم باید منجی خودم باشم یا بازم بگردم تا پیداش کنم.
کیمیاگرو شاید خونده باشی ، انگیزه زندگیمو بیشتر کرد اما بازم منجی نشد

گمونم در نهایت منجی، خودمون هستیم
اوهوم خوندم...میدونی چرا اکثرمون با کیمیاگر نجات پیدا نمیکنیم؟!
چون نشونه ها رو می‌بینیم ولی نمیتونیم باهاشون تصمیم قاطع بگیریم چون یه جاهایی نشونه ها خلاف میل ما رو نشون میدن!

مثل تو شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 23:21

آخرشم..‌ بین انتخاب میل و سلیقه و نشونه سردرگم می مونیم

دقیقا
چرا اسمتو نمینویسی؟! :))

مثل تو یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 00:45

چون نشناخته ها جذاب ترن.. گذشته ای ندارن.. آیندشون معلوم نیست. و نمیشه قضاوتشون کرد :)

خیلی فرقی نداره تو نگاه من جذاب باشی یا نه، گذشته و آینده داشته باشی یا نه، قضاوت بشی یا نه!
ولی باشه :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد