خب خب اخیرا، زندگیم داره به دست کائنات، اداره میشه
و زیباست! حتی اتفاقات بدش هم زیبا بود!
نشونهها رو فقط ندیدم، بلکه دنبالشون کردم :)
اما چی شد که اینطوری شد؟!
من اعتماد کردم...به کی یا چی؟! زمانبندی خدا :)))
و با وقایع نجنگیدم...نگاه کردم و صبر کردم!
با وجود اتفاقات ناگهانی و به تعابیری بد، همه چیزو رها نکردم
اتفاقات رو پذیرفتم و به کارایی که میشد، ادامه دادم
و حالا واقعا احساس خاصی دارم!!!
انگار که یه قدرتی رو درون خودم احساس میکنم...! :)
باورها...
اسم قدرتت اعتماد به سقف
هر فرد، یک عقیده
بنظرم وقتی آدم باور پیدا میکنه ، دیگه آدم سابق نیست.انتخاب کرده که دنبال کنه.. و اگه بهشون توجه نکنه بیشتر از بقیه اذیت میشه..بقیه یعنی کسی که روزمره های زندگی خوردتش .. :)
اوهوم موافقم