تقریبا یک ماه (دقیق بخوام بگم ۲۸ روز) میشه که استارت برنامه توسعه فردی رو با همکارم توحید زدیم
البته که هنوز به برنامه ریزی دست پیدا نکردیم و در حال شناخت بیشتر خودم و علایقم هستیم!
احتمالا از هفته ی دیگه برنامه شروع میشه
الان حال نسبتا طبیعیای دارم از این جهت که ترسیدم!
تو این مدت شروع کردیم به شناسایی چیزایی که باعث میشن به خودم احترام نذارم که در مورد یه سریاش فقط کافی بود ازشون مطلع بشم :)
و در نهایت دلیل اصلی "خود کم بینی" بود!
هنوزم دارم یه سری موارد رو شناسایی میکنم که گویا در نهایت همشون برمیگرده به همون خود کم بینی :/
هدف اصلیم شد همون گرافیک!
دوتا سرگرمی هم انتخاب کردم که شد موسیقی و شنا
و نیازمندیهایی هم هستن که الان اولین اولویتش زبانه
امروز توحید گفت که برای همهی اینا باید استاد داشته باشم و در کمال تعجب دچار ترس شدم!
اصن هیچ باوری به خودم ندارم انگار :)))
هووووف!
چرا من هروقت که حالم خوب نیست میام اینجا مینویسم؟!
انگار نه انگار که تا همین دیروز کلی انگیزه داشتم و حالا الان هر چی که به عملی کردنشون نزدیک میشم، بیشتر پشمام میریزه
بسه مریم...برو بخواب!
آفرین
تچکررر
منم هر وقت حالم خوب نیست میام اینجا اینارو میخونم
ینی الان حالت خوب نیست رها؟
فدایی هم که زیاد گوش میدی :)))
به اسم خودت کامنت بذار...!
نه خوبم نه بد ،، تو راحت خودتو میفهمی و بیان میکنی ولی من برام سخته ، بعضی وقتا حرفات کمک میکنه بفهمم چمه .
با خودت بیشتر صادق باش
راجب چیزایی شروع کن به صحبت کردن که برات سخت هستن