امان از خوابها
تو خوابم با یه مشاور اومده بودی، قرار شد حرف بزنم باهاش...به نظر میومد تو از قبل باهاش صحبت کرده بودی
مشاور که همه صحبتامو شنید، از نگاهش به نظرم میومد که میخواد آب پاکی رو بریزه رو دستم :))
بیدار شدم، خیس عرق، یه نگاه به گوشی، استرس پریود و گندکاریهای اول صبحی!
الانم بعد از گذشت ۴۵ دقیقه، هنوز نتونستم بلند بشم، به نور خورشید از پشت پرده زل زدم و صدای گنجشگای روی درخت زیتون رو میشنوم
دلم سفر میخواد...
تو آموزههای مکتب #یونگ مفهومی داریم به اسم #سفر_قهرمانی .
سفری که تکتک ما در زندگی میریم تا تبدیل به قهرمان زندگی خودمون بشیم
این سفر از نگاه یونگ دوازده منزل داره. با یتیمی (به معنی شکست خوردن و تجربه ناکامی) شروع میشه و به تدریج با جنگجو، عاشق، جستوجوگر و... ادامه پیدا میکنه و در گامهای آخر به فرزانگی میرسه.
فرزانه کیه؟
فرزانه دربارهی عمق تجربیات و دستاوردهاش به خردی میرسه که با اون آگاهی بالاخره از دل سختیها عبور میکنه و با تکیه بر منطق سختترین چالشهای مسیر زندگی رو پشت سر میذاره
جالب بود
علاقمند شدم مطالعاتی در خصوص این مکتب داشته باشم