از خونه بیرون زدن به مقصد اورینت
پاییز و تنهایی اورینت اومدن
حسی شبیه به چند سال پیش
صدای آروم موزیکی که انقد آرومه نمیشه تشخیص داد چیه؟
البته حالا که گوشمو تیز کردم، فهمیدم که قوزک پا از فریدونه
پر از حس بی حسی
شاید حرفام بوی غم بده ولی غمگین نیستم
شاید فقط توی ذهنمون "تنهایی" غمگین معنی شده
امروز روز تنهاییه...
از صبح که بلند شدم، تنهایی صبحونه خوردم، یوگا کردم، دوش گرفتم، رقصیدم، مدیتیشن کردم و در نهایت اومدم اورینت
و مهتاب ویگن داره میخونه و عطر قهوه، صدای صحبت آدما، صدای باز و بسته شدن در یخچالهای قدیمی، دیوارای سبز رنگ، هوای پاییز
اینجا همیشه قشنگه :)
امروز صبح گوش میدادم اتفاقا
مریم تو چه خوب مینویسی!کجا بودی که نخوندمت؟
لطف داری عزیزم، مچکرم